فوتبال: هنر یا درام
اگر به مباحث فلسفه ورزشی علاقمند باشید مقالات بسیاری در رابطه با بحث هنر و درام در ورزش خواهید دید. تئوریسین های معاصر فلسفه ورزشی نظرات و چالش های متفاوتی در باب این موضوع داشته اند. برای دانستن نظر پروفسور پری با ما همراه باشید.
بسیاری از افراد شاید صرفا به علت برخی ویژگی های مشترک بین فوتبال با هنر و درام، گمان کنند می توان فوتبال را هنر یا درام دانست.
در مبحث اول به این موضوع می پردازیم: “آیا فوتبال هنر است؟”
برای شفافیت موضوع، ابتدا، ویژگی های هنر را با هم مرور می کنیم:
الف) ساخته دست بشر است (artifact)،
ب) هدف از ساخت آن ستایش زیبایی است (aesthetic appraisal)
ج) درسی از زندگی در آن نهفته است (it comments on life issues).
مثالی که می زند “زن گریان” اثر پیکاسو هست که با دیدن آن، شما “رنج” را به عنوان بخشی از زندگی به زیبایی لمس می کنید.
حال برمی گردیم به سوال اصلی که “آیا فوتبال هنر است؟”
الف)ساخته بشر است
ب)به لحاظ زیبایی مورد ستایش است ولی
ج)ویژگی این که به دنبال بیان درسی از زندگی باشد نیست: هدف اصلی فوتبال، گرفتن امتیاز و برنده شدن (scoring goal) است. بنابراین ملاحظه می کنید سومین ویژگی مورد نیاز هنر در فوتبال دیده نمی شود پس جواب “خیر” هست.
اما، به مبحث دوم می رسیم. “آیا فوتبال درام است؟”
هر چیزی ممکن است برخی ویژگی های درام یا نمایش (drama) را داشته باشد ولی نمی توان گفت درام است. درام در یک محیط بسته صورت می گیرد و اهداف و قوانین خود را دارد نمی توان گفت چون در فوتبال صحنه های نمایشی است پس درام محسوب می شود. درست مثل این که شما پس از دیدن یک درام، وارد خیابان شوید و یک صحنه تصادف را ببینید. شاید تمام اتفاقات این تصادف بسان یک نمایش جلوه کند ولی هرگز نمی توان گفت این اتفاق یک درام است.